درمحافل گرمیم چه خبر

* درمحافل گرمی از فرماندار شدن یک غیر بومی بعنوان پدیده صحرایی 2 ، یاد می کنند و آنرا برای پیشرفت گرمی مفید نمی دانند

* در محافل زمزمه میکنند که آقای موسوی با فرماندار شدن آقای یاسر شاهی بنا به دلایلی از جمله اینکه مبادا محبوب شده و رقیبی برای آینده خود درست کند موافقت نخواهد کرد

* در محافل بر روی ریاست دانشگاه آزاد متمرکز شده اند و منتظرند که کدامین نیروی منطقه بر این کرسی تکیه می کند

* در محافل از موفقیت ناصر شاهی در ریاست شورای شهر تمجید میکننننننننننننند !!!!!!!!!!!!!! ؟؟؟؟؟؟؟

بهمین دلیل تمایل دارند این موفقیت را در دانشگاه آزاد نیز بچشند

* در محافل می گویند روزگار غریبی است دفتر آقای اسماعیلی به مبل فروشی همرنگ بدل شده - دیگر تلفن های عزیزان در ادارات شنیده نمی شود _ ...

* در محافل انتظار دارند که آقای موسوی نزدیکان خود را مدیریت کند . تا روزگار اسماعیلیون دوباره تکرار نشود

(مواظب باشیم که فقط اسمها عوض نشود

با عوض شدن اسم نماینده از اسماعیلی به موسوی

عزیز به جلال و

.....

مشکل مردم حل نخواهد شد سعی کنیم با رعایت عدالت و انصاف و تلاش مضاعف منطقه را از محرومیت خارج کنیم

* در محافل گرمی رانندگان تاکسی از وضعیت اسفناک خیابانها (بخصوص خیابان شهید فهمیده ) ناله و گاهگاهی خودشان جمع می شوند و چاله ها را با چوله پر میکنند ، چون عقیده دارند که " کس نخوارد پشت من جز ناخن انگشت من"

+ نوشته شده در ۱۳۹۱/۰۴/۲۳ ساعت 22:59 توسط گرمیلی |

مخاطبی با نام عباس درج نموده که :

باسلام حضورمردم فهیم ومسئولین محترم

ازآقای شهرداروشوراها خواهشمندیم قبل ازاتمام ضرب الاجل اعتبار200ملیونی برای آسفالت آنرا صرف این امرنمایند

+ نوشته شده در ۱۳۹۱/۰۴/۱۶ ساعت 15:13 توسط گرمیلی |

پیش بینی یکی از دوستان که در نظرات درج نموده اند

گرینه های صد در صد حتمی برای ادارت زیر به نقل از چند تن از نزدیکترین یاران موسوی که در جلسه های محرمانه بررسی میشود.
فرمانداری = یاسر شاهی - محمود علایی و چند تن دیگر که احتمال آنها کم میباشد
آموزش و پرورش گرمی = محمود فلاح - بخشعلی کامرانی
آموزش و پرورش انگوت = معرفت
معاون مالی دانشگاه آزاد = عسگر توکلی
بخشدار مرکزی = دهقان - شهابی
معاون پژوهشی دانشگاه آزاد = احمد بخشی - صداقت صوری
معاون فرمانداری = مرتضی باهری - بخشعلی کامرانی
رییس دانشگاه آزاد = ناصر شاهی
رییس دانشگاه پیام نور = فرزانه
بخشدار انگوت = فریدون محبوبی
رییس اداره بهزیستی = علی نوروزی

+ نوشته شده در ۱۳۹۱/۰۴/۱۶ ساعت 15:10 توسط گرمیلی |

خودکشی در گرمی

امروز صبح خبر آوردند که

یکی از کارمندان اداره تعزیرات خودکشی کرده ، می گویند روز قبل اش از مغازه ابزار فروشی آقای مهری نژاد طناب خریده و به ایشان گفته که میخواهد خود را بیاویزد اما ایشان باور نکرده اند

وبلاگ آینه نیز در این خصوص نوشته است

" شامگاه امروز مردی میانسال در گرمی مغان با حلق آویز کردن خود به زندگی خویش پایان داد.

سرهنگ حسین قاضیلو فرمانده نیروی انتظامی گرمی در گفتگو با خبرنگار ایرنا گفت:متوفی کارمند اداره تعزیرات حکومتی گرمی بوده و ساعتی پیش در داخل اداره، خود را حلق آویز کرده است.
وی با رد احتمال قتل،اختلافات خانوادگی را علت احتمالی خودکشی اعلام کرد.
وی افزود:بررسی های بعدی در این رابطه ادامه دارد."

آیا لزوم مجهز بودن ادارات به دوربینهای مداربسته احساس نمی شود

+ نوشته شده در ۱۳۹۱/۰۴/۱۱ ساعت 22:29 توسط گرمیلی |

انعکاس نظر یک دوست

آقايان پرادعا وطرفدارانشان برايتان متاسفم ديروز فرصتي شد تا گشتي در شهر بزنم .گرچه هر سانتيمتر آن آدمي را از نظر عمران و آباداني بياد گورستانهاي متروكه مي اندازد . اما آنچه از همه بيشتر دلم را سوزاند به آتش كشيده شدن پارك محله موجره بود .كه چندين اصله درخت زيبا طعمه حريق شده بود . وكم مانده بوده است دوباره به قبرستان قبلي تبديل گردد. از نگهبان پارك موضوع را سوال كردم گفت : يكي از اهالي محل ( نامش را نيز برد ) اينكاررا كرده است ! پرسيدم مسئولين چكار كرده اند ؟ گفت : من نميدانم آقاي شهردار آقايان اعضاء شوراي شهر بخصوص رئيس پرادعايش طرفداران سينه سوخته اين آقايان ........ درمقابل اين خسارت سنگين و غير قابل گذشت چكار كرده ايد ؟ چه اقداماتي انجام داده ايد ؟ آيا ميدانيد اگر اين اتفاق در يكي از كشورهاي اروپائي يا يكي از شهرهاي بزرگ ايران اتفاق مي افتاد. چه سرو صدائي براه مي انداختند . باور كنيد زمين و آسمان را بهم مي دوختند . هرآنچه كه درتوان داشتند از اعتبارات حوادث براي ترميم آن دريافت ميكردند . شما چكار كرده ايد؟ برگشتم پشت كامپيوترم نشستم وگشتي در وبلاگهاي منطقه زدم ديدم هيچكدام هيچ اشاره اي به اين موضوع به اين مهمي نكرده اند!!!!! بخصوص از آقايان شاهي عزيز و پاشاپور بزرگوار انتظار بود براي ترميم سهل انگاري صاحبان قدرت به اين موضوع مي پرداختند شايد وجدان بيداري پيدا ميشد و فكري به حال اين درختان سوخته و مجازات عاملان آن ميكرد گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله من آنكه البته به جائي نرسد فرياد است.

+ نوشته شده در ۱۳۹۱/۰۴/۱۱ ساعت 22:4 توسط گرمیلی |